ذکر مصائب خروج سیدالشهدا علیهالسلام از مدینه
از مدینه کاروانی سوی جـانان میرود سوی جانان کاروانی با دل و جان میرود در تلاطم میرود این کاروان با اهل خویش همچنان کشتی که او در موج و توفان میرود حاجیان کـربـلا احـرام بـر تن کـردهانـد عشق اکنون از پی آنها شتـابان میرود بر طواف کـعـبۀ ایـثـار دل را بـسـتهاند با خدای خویش هر یک بسته پیمان میرود ردِّ پایی مانده از این قافله بر روی خاک در دل صحرا بیابان در بیـابان میرود قافله در قافـله گـیـسو پـریـشان کودکان کاروان در کاروان زینب پریشان میرود سایبان غـنچهای گردیده سقـف محـملی مادری دارد گلی بر روی دامان، میرود نوجوانی همرکـاب سَید و سالار عـشق استوار و پا به جا در اوج ایمان میرود با قدی افـراخـتـه آئـيـنـهدار مـصـطـفی هم قدم با کاروان چون سرو بستان میرود میدرخـشد چـهـرۀ ماه اباالفـضل رشید در کنار کودکان سقـای طفـلان میرود گاه گاهی میوزد بوی فراق از کاروان چون به دنبالش اجل افتان و خیزان میرود میرود دریـاترین دریا حـسین بن علی «یاسر» اکنون در پِیَش چون دُرِّ غلتان میرود |